اگر همه ما، یا دست کم تعداد چشمگیری از ما مدعیان حقوق بشر همراه شویم، شاید
شیرین عبادی، این وکیل شجاع صلح و و حقوق بشر در ایران بتواند با سری افراشته به
کیهان و کیهانیان و تمامی عمله و اکره شیطان، که "گاه از خود شیطان بدکارتر و
فرومایه ترند"، پاسخ دهد: آقایان به شما ربطی ندارد من و فرزندم چه دین و آیینی
داریم.
شهرگان: می خواهم فریاد بزنم: من هم یک بهایی هستم و تا زمانی که اعتقاد به آیین
بهائیت جرم محسوب میشود، مرا هم بهایی محسوب کنید، ناچیز حقوق بازنشستگیام را قطع
کنید، از رفتن به دانشگاه محرومم کنید، در دبستان و دبیرستان تحقیرم کنید. بگیرید و
ببندید و زندانم کنید، آزارم دهید، از خانواده جدایم کنید، خانهام را به آتش
بکشید، ابزار کسب نان شبِ فرزندانم را با قانون شرعتان مصادره کنید، اعدامم کنید و
عاقبت از ایرانم، از خاک مقدسم برانیدم.
بیش از صد و پنجاه سال است که دستگاه جکومتی ایران با اتکا به روحانیت شیعه به
سرکوب بهاییان ایران مشغول است. گرچه این سرکوب گاه خشنتر بوده و تا مرز تبهکاری
جنون آمیز پیش رفته است و گاهی دیگر آرامتر صورت گرفته اما همیشه وجود داشته است.
اینکه حاکمان بنا به مصلحت قدرت و شارعان به دلیل ترس از دست دادن نفوذ عوامفریبانۀ
خود فرمان و فتوای سرکوب صادر کردهاند شاید تعجب بر انگیز نباشد. بیشتر قدرتمداران
تاریخ، همواره انسانیت را به قدرت بیشتر فروختهاند. و روحانیهای بینصیب از
روحانیت نیز همیشه و در همه جای جهان، در نهایت فریبکاری، برای حفظ دنیا و مادیات
به تبهکاریها و انسان کشیها روی آوردهاند. متاسفانه این روند در تاریخ شگفت
انگیز نیست. آنچه آه از نهاد بر می آورد سکوت جامعه و گاهی همراهی فعالانه آن با
چنین وحشیگریهایی است. راز پنهانی نیست که آنچه به پیروان بهاییت در ایران رفته
است، همواره به دست خود ما عملی شدهاست. در مقابل هر مقام دولتی صادر کننده فرمان
و هر آخوند فتوا دهند دهها و صدها و هزاران تن از ما روانه شدیم، بهاییان را آزار
دادیم و گاه دست به خون این هموطنان خود آغشته کردیم. چرا؟
همکاری بخشهایی از جامعه با مراکز قدرت و شرع را می توان به حساب جهل گذاشت و گفت
که در هر جامعهای جهل وجود دارد که مورد سوء استفاده صاحبان قدرت و شارعان شرع
قرار می گیرد. اما تکلیف آن دسته که خود را روشنفکر، پیشگام، خلقی و از این قبیل می
نامد و ادعای رهبریاش گوش عالم را کر میکند چیست؟
آیا باید چشم بر این واقعیت فرو بست که تقریبا تمامی سازمانهای سیاسی از چپ و راست
و مذهبی و غیره و مذهبی و ملی و غیره به "بهترین" وجه در این سرکوب همکاری کردهاست
و آیا تئوریزه کردن این سرکوب بهترین کمک به سرکوبگران نبوده است؟
یکی از شایع ترین تئوریهای توجیه سرکوب بهاییان این بود که "بهاییت دین نیست، بلکه
یک سازمان سیاسی است که در خدمت امپریالیسم" قراردارد. آیا هیچ گاه سوال کردهایم
کدام سند و مدرک برای این ادعا وجود دارد؟ حزب توده ایران یکی از برجستهترین
تئوریسینهای ایده مذکور بود و گرچه هیچگاه سندی برای این ادعا ارائه نداد. اما این
تئوریپردازی غیر مستند مایه سکوت و گاه سکوت حمایت آمیز روشنفکران، از سرکوب
گسترده بهاییان را بعد از انقلاب اسلامی فراهم کرد. واقعیت دردناک اینکه چنین
تئوریهایی نه تنها در حوزه طرفداران این حزب بلکه حتی در میان مخالفان آن نیز به
طور گسترده پذیرفته میشد.
منظور از اشاره به این واقعیتها بررسی نقش این حزب و یا نقش روشنفکری ایرانی در
تایید سرکوب بهاییان نیست. بدیهی است که این خود مقولهای درخور تحقیق است و نیاز
به کار علمی دارد و باید با ارائه سند و مدرک صورت بگیرد. کاری که تاکنون خیلی کم و
ناچیز انجام شده. هدف از این نوشته و اشارههای بالا این است که بگویم: حال که
فرهنگ حقوق بشر برای ما بیشتر قابل درک شدهاست. حالا که می فهمیم حتی اگر "بهاییت
یک سازمان سیاسی در خدمت امپریالیسم" باشد، بازهم حق نداریم بیسند و مدرک آن را
محکوم کنیم.
امروز میدانیم صدور حکم "مجازات جمعی" برای طرفداران بهاییت مثل صدور حکم "مجازات
جمعی" برای هر گروه اجتماعی دیگر، پامال کردن آشکار اعلامیه جهانی حقوق بشر است و
این همان اعلامیهای است که با استناد به آن اعدام کودکان را محکوم می کنیم،
جلوگیری از سندیکاها را غیر قانونی می نامیم و سرکوب دانشجویان و زنان را
بربرمنشانه قلمداد می کنیم. اگر مدعی دفاع از حقوق بشر هستیم، حالا که همه اینها
را میدانیم با صدای بلند فریاد بزنیم: تا زمانی که پیروان بهاییت به خاطر مذهب و
عقیده خود سرکوب و زندانی میشوند. ما همه بهایی هستیم.
خانم شیرین عبادی با قبول خطرات روشن، در حرکتی شجاعانه دفاع از حقوق بهاییان
زندانی در ایران را به عهده گرفته است. او اکنون تحت فشار قرار دارد. او برای ادامۀ
کار خود مجبور است قسم و آیه بخورد که خودش و دخترش بهایی نیستند. اگر همه ما، یا
دست کم تعداد چشمگیری از ما مدعیان حقوق بشر همراه شویم، شاید شیرین عبادی، این
وکیل مدافع صلح و حقوق بشر در ایران بتواند با سری افراشته به کیهان و کیهانیان و
تمامی عمله و اکره شیطان، که "گاه از خود شیطان بدکارتر و فرومایه ترند"، پاسخ دهد:
آقایان به شما ربطی ندارد من و فرزندم چه دین و آیینی داریم.
عمل شجاعانه شیرین عبادی را ستایش کنیم و به کمک او و تمام مدافعان مقوق بشر در
ایران بشتابیم: تا زمانی که صرف پیروی از دین بهایی در ایران مستوجب تبعیض و کیفر
است، من، خسرو شمیرانی بهایی هستم.
خسرو شمیرانی
شهرگان : http://www.shahrgon.com/index.php?news=1959